۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

خوشا به حال آنان که رفتند...

یک شنبه هشتم شهریور هشتاد و هشت

.

.

وقت سحر، قبل از اذان، دعای آیت الله دستغیب رو پخش می‌کرد. به دوستان گفتم، خوش به حال اینا که زود رفتن،‌ چون اگه باقی می‌موندن،‌ وضعشون از چند حال خارج نبود:

.

.

یا به گوشه‌ای خزیده بودن و با سکوت مرگ‌آور خود، مردم و جوانان رو از هرچیزی که بو و اسمی از دین و اسلام در اون بود متنفر کرده بودن...

.

.

یا گوشه‌ای نشسته بودن و کاری از دستشون بر نمی‌اومد و غم می‌خوردن و از غصه دق می‌کردن...

.

.

یا جراتشو داشتن و اعتراض می‌کردن و حصر و تبعید و اعتراف و هتک حرمت و ضیق دنیا رو به جان می‌خریدن...

.

.

و یا این‌که دست به دست کودتاچیان می‌دادن و ننگ دنیا و لعنت ستم‌دیدگان و عذاب اخروی رو به خاطر خوشایند حقیران و بی‌مایگان به جان می‌خریدن...

.

.

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

پیش‌بینی‌ها

وقتی در اواخر دهه‌ي شصت خورشیدی، در جلسات دکتر سروش شرکت می‌کردم، باور خیلی حرف‌هایش برایم سخت بود. سال‌ها گذشت تا دانستم که آن‌چه جوان در آینه می‌بیند، پیر در خشت خام می‌بیند و نخبگانی مثل او، چه شفاف، این روزها را می‌دیدند. مطلب زیر قسمتی از مقاله‌ي ایشان با عنوان: در باره‌ی قرائت فاشیستی از دین است که می‌توانید کتاب حاوی این مقاله را از این آدرس دانلود کنید...

* * * * *

قرائت فاشیستی از دین، امری نا آشنا نیست. برای خود نحله‌ای است و این نحله دیری است که ناکامانه می‌کوشد تا سیطره‌ی انحصاری خود را بر فرهنگ دینی کشور تحمیل و تحکیم کند و با نشاندن مهره‌هایی در دل نهادهای فرهنگی، احشا و امعای آن‌ها را به زهر قاتل خود بیالاید...

در این قرائت از دین:

۱- در مورد آدمی:

الف. آدمیان همه متهم و مشکوک و بددین و بدخواهند، مگر این‌که خلافش ثابت شود (یهودی‌ها بالاخص، همه بد و بدخواه و بداندیشند).

ب. فرد در مقابل دولت هیچ است و هیچ حقوقی ندارد.

۲- در مورد نظام:

حق با نظام است، نه نظام با حق، حق آن‌جاست که قدرت آن‌جاست، حق را با نظام می‌سنجند نه نظام را با حق.

۳- در روش:

الف. برای فروشکستن رقیب هیچ کاری نامجاز نیست (از دروغ زدن و افترا و پرونده سازی و آبروریزی تا ضرب و جرح بدنی).

ب. حمله بهترین دفاع است

ج. نزدیک شدن به قدرت بهترین تاکتیک است

د. عقوبت بهتر از پاداش و خشونت بهتر از عطوفت است

ه. تراشیدن دشمن موهوم بهترین گریزگاه است

و. ترویج کینه و نفرت کارگرتر از عشق و محبت است

ز. تکیه بر تئوری توطئه بهترین تحلیل است

۴- در مقولات سیاسی و اجتماعی:

طرفدار علم، پوزیتیویست است، طرفدار آزادی و دموکراسی، لیبرال است، طرفدار مدارا و تسامح، ماسونی است، طرفدار حقوق بشر، اومانیست است، طرفدار توسعه، کاپیتالیست و امپریالیست است و طرفدار هریک یا همه‌ی این‌ها، غرب زده است

۵- در زبان:

پرطنطنه و پرمدعا و ولایت فروش و دروغ‌زن و خشونت‌ستا و ناسزاگو و رجزخواننده و لجن مالنده

۶- در دین:

دین مساوی است با تکلیف و تقلید و تکفیر و تزویر و تازیانه و لعنت و خشونت و محرومیت و عبوسیت و عربده و استبداد

۷- در شخصیت:

حَمَله‌ی قرائت فاشیستی و عَمَله‌ی استبداد دینی نوعا افرادی بی‌اعتقاد، کم‌مایه، بدسابقه، متظاهر، قدرت‌طلب، رقیب‌شکن، مداح و متلونند، محفوف و محاط به لومپن‌ها

این طایفه علی‌رغم رعد و برقی که می‌کنند، برگ و تگرگی نمی‌ریزیند. قدرت در اندیشه و روش است، و اندیشه‌ی اینان زبون‌تر از آن است که در دریای اجتماع موجی بیافکنند یا جزیره‌ی تازه‌ای را فتح کنند. عصبانیتشان هم گواه این ناکامی است. یحسبون کل صیحه علیهم. زبان زمانه زبانی دیگر است و اینان بی‌جهت می‌کوشند تا خود را به کری بزنند. در روش، از این هم زبون‌ترند. روششان روشی است برای ناکامی و باطلاقی است برای خودفرسایی. اژدها را هست قوت، حیله نیست

گو بدو چندان که افزون می دود ........... از مراد دل جداتر می‌شود

(مثنوی)

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

باز هم سلام

این وبلاگ را با هدف اطلاع رسانی ایجاد کردم، و روالم بر آن بود که روزی یکی دو ساعت وقت بگذارم، آخرین اخبار جنبش سبز را جمع آوری کنم، و در فرمتی که به راحتی قابل بازکردن باشد، و حتی با اینترنت‌های کم سرعت بتوان در عرض یکی دو دقیقه آن را باز کرد، آپلود کنم. ضمنا به‌خاطر مسایل امنیتی، مطالب هر روز را روز بعد پاک می‌کردم. با رویت تعداد محدود بازدید کنندگانم، به این نتیجه رسیدم که ماشاالله آن قدر مجاری اطلاع رسانی وسیع شده،‌ که نیازی به کار من نیست. به عنوان مثال شما می‌توانید عضو فیس بوک شوید و در یکی از گروه‌های جنبش سبز عضو شوید، تا آخرین اخبار هر روز را دریافت کنید. یا با عضویت با سایت کلوب دات کام و دوست شدن با افرادی که در جنبش سبز فعال هستند، هر روز آن‌قدر مطالب و اخبار (داغ شده) دریافت می‌کنید که کاملا به روز خواهید بود. به همین خاطر، تصمیم گرفتم نوع دیگری بنویسم، یعنی حرف‌های خودم را بنویسم، و مطالب را حذف نکنم، نگه دارم، که این نوشته‌ها و برگ‌ها، همگی قسمتی از تاریخ کشور ما هستند... شاید قسمتی از سیاه‌ترین گوشه‌های تاریخ ما...

یک شنبه اول شهریور هشتاد و هشت